بلاگ

اهمیت رشد فردی

گیرکردی و دائم از خودت سوال میپرسی که:

چرا احساس های خوبی در زندگی تجربه نمیکنم؟

چرا هرچی کار میکنم زندگیم بهتر نمیشه؟

چرا نسبت به خیلی ها عقب موندم؟

چرا هیچ کاری انجام نمیدم ؟

چرا دست آورد ندارم؟

و کلی سوال دیگه……

توی این مقاله سعی میکنیم تا به شما دلیلی برای رشد و توسعه فردی بدهیم و به شما بگوییم که چقدر اهمیت دارد و برای حل این سوال ها تنها راه پیدا کردن جواب خودتان است!

رشد و توسعه در سنت های مختلف

رشد و توسعه فردی در سنت های مختلف وجود داشته مانند اسلام سنت های غربی و سنت های شرق اسیا:

در اسلام

در اسلام شخصی به نام خرم مراد توصیف میکند که رشد شخصی در اسلام عبارت است از تلاش برای زندگی جاودان در بهشت . خداوند راه هایی را برای کمک به کسانی که برای زندگی جاودانه تلاش میکنند فراهم کرده است و سر انجام بهشت موجب خوش نودی کسانی میشود که در جهت رشد فردی خود تلاش کنند و باعث رضایت از جانب خداوند شوند .

در سنت غرب

فیلسوف یونانی ارسطو کتاب با نام اخلاق نیکوماخوس را نوشت که در آن رشد شخصی را به عنوان مقوله ای از خرد عملی تعریف کرد که در آن خوبی ها منجر به eudaimonia (یودایمونیا) میشود که معمولا به عنوان خوش بختی ترجمه میشود اما دقیق تر آن به معنی خودشکوفایی و خوب زیستن است.

در سُنّت آسیا شرقی

در سنت چینی شخصی به نام  کنفوسیوس یک فلسفه ای را پایه گذاری کرد که تاثیر آن بر روی ارزش های خانواده و آموزش مدیریت پرسنل بود.کنفوسیوس این گونه میگوید:

افراد باستانی که می خواستند فضیلت برجسته را در سراسر پادشاهی به تصویر بکشند ، ابتدا ایالت های خود را به خوبی سروسامان دادند، با آرزوی نظم بخشیدن به ایالت های خود، ابتدا خانواده های خود را به دقت انتخاب کردند، با آرزوی نظم بخشیدن به خانواده های خود، ابتدا افراد خود را پرورش دادند. با آرزوی پاکسازی شخصیت خود، ابتدا قلب خود را اصلاح کردند. آنها که می خواستند قلب خود را اصلاح کنند، ابتدا به دنبال صداقت در افکار خود بودند. با آرزوی صداقت در افکار خود، ابتدا به حدی دانش خود را افزایش دادند. !

اما رشد و توسعه همینجا به پابان نمیرسید و درقرن بیستم با تلاش الفرد ادلر و کارل یونگ روانشانسی با رشد شخصی مرتبت شد و باعث کامل تر شدن رشد و توسعه فردی شد البته افراد بسیار زیاد دیگری هم بودند مثل دانیل لوینوس ، البرت بندورا و مارتین سلیگمن که تاثیر بسیار زیادی در زندگی انسان ها داشتند .

در کل رشد فردی به زبان ساده یعنی کاری انجام بدهم تا زندگی  بهتر از دیروز پیش برود

رشد فردی چرا اهمیت پیدا کرد

انسان و زنگی انسان از پیچیدیگی بسیار زیادی برخوردار است با وجود سرعت بالایی که جامعه انسانی دارد هروزه ما احساس هایی تجربه میکنیم که گاهی دلیلش را متوجه نمیشویم احساس خشم ناراحتی نارضایتی و احساس های دیگر ، برای اینکه ما بتوانیم این احساسات را با احساسات خوب دیگر جایگزین کنیم نیاز داریم تا احساس ارزشمندی را به زندگی خود اضافه کنیم.زندگی هر شخص با شخص دیگر متفاوت است و در حقیقت ارزشهای هر کسی با دیگری متفاوت است اگر انسان به دور از ارزش های خود زندگی کند باعث ایجاد نارضایتی در زندگی خود میشود .رشد و توسعه کمک میکند تا ما ارزش های خود را کشف کنیم و متناسب با آن ها زندگی کنیم تا احساس ارزشمندی و رضایت داشته باشیم

همه ی ما به دنبال عالی بودن هستیم اما هیکس تا به حال عالی به دنیا نیامده همه ما انسان معممولی به دنیا امده ایم ولی با شرایط های متفاوت و هر شخص در مسیر زندگی خودش انتخاب میکند که به سمت عالی شدن پیش برود.

زندگی معمولی

 مثلا در نظر بگیرید شخصی که در یک خانواده نرمال و معمولی به دنیا امده است و در سن نوجوانی تصمیم میگیرد که زندگی خودش را بسازد و دیگر استاندارد های خانواده برایش جذاب نیست پس یک هدف دارد حالا حرکت میکند تا چگونگی راه را پیدا کند ، در این مسیر کلی مانع برای او وجود دارد  که باید بتواند به درستی تشخیص بدهد به درستی راه حل را انتخاب کند و به درستی از آن ها عبور کند  اما همه چیز این قدر راحت پیش نمیرود او شکست میخورد آسیب میبیند زمین میخورد اما ادامه میدهد رشد میکند یادمیگیرد و در آخر با استاندارد هایی بالاتر از زندگی قبل زندگی خواهد کرد.

ساده تر از آن یک نوزاد است او برای این که بتواند راه برود نیاز دارد تا زمین بخورد و زمانی که راه رفتن را آموخت درحقیقت رشد کرده و دریچه ای جدید بر روی زندگی اش باز میشود و دنیا را جور دیگری تجربه میکند.

حاشیه های رشد و توسعه

یک انسان توسعه یافته حاشیه هایی دارد بعضی از این حاشیه ها :

ایجاد نیروی انسانی کارامد که به رشد و اقتصاد جامعه کمک میکند .

بالا رفتن سطح استاندارد ، ایجاد ارزش و ارزشمندی در جامعه

تعارضات کمتر ونتیجه های ارزشمند

همچنین کلی نتیاج دیگر

یک انسان با رشد خودش باعث اجاد تواندمندی در خودش و کشف پتانسیلها و استعداد های درونی خویش میشود با استفاده از این توانمندی ها و پتانسیلها ، کمک به رشد جامعه میشود و محیطی امن  و باارزشمندی بالا ساخته خواهد شد

چطوری وارد مسیر رشد و توسعه فردی بشویم

گام های زیادی برای رشد هویت و شخیصت یک انسان وجود دارد اما :

اولین گام خود آگاهی از وضعیت موجود است تا زمانی به آگاهی از خود و از محیط دست پیدا نکنید قادر نخواهید بود از نقطه امن زندگیتون خارج و به سمت شکوفایی حرکت کنید.

گام دوم خروج از منطقه امن زندگی خود است به این معنی که ما انسان ها عادت میکنیم به هر شرایطی که داریم و برای خود یک حاشیه امن میسازیم  تا زمانی در این امنیت خود ساخته هستیم چشم ها و گوش های ما باز نخواهند شد تا دور دست هارو ببینیم و به سمت بهتر شدن حرکت کنیم

هر انسان برای خود مرز هایی مشخص میکند و با سخت تر شدن شرایط گاهی مجبور به عقب نشینی در مرز های خود میکند و این باعث تضعیف زندگی اش میشود.

یک انسان که بر روی توانمدی های خود کارکرده است و توانایی ها و پتانسیل های خود را کشف کرده است برعکس آدمهای معمولی جامعه رفتار میکنند و مرز ها ی خود را گسترش میدهند دور دست هارو میبیند  خلاقتر است و ارزشمند همچنین باعث مانده گاری اش میشود.

اشتراک گذاری:

دیدگاهتان را بنویسید